عشق من رادوین جانعشق من رادوین جان، تا این لحظه: 9 سال و 8 ماه و 6 روز سن داره
وبلاگ رادوینیوبلاگ رادوینی، تا این لحظه: 8 سال و 10 ماه و 22 روز سن داره

my dear son

گذر عمر فقط عشق رو در سینه اش نگه می دارد

خداحافظ 98 جان

                                 به نام خدای مهربانیها سلام امسال روز پدر و چهارشنبه سوری نتونستم پست بذارم سرم الکی شلوغه راستش دل و دماغ هیچ کاری رو ندارم روز پدر خواهر جونی اومد دنبالمون و رفتیم واسه خرید کادو برای بابا جون ولی بیشتر واسه خودمون خرید کردیم و خیلی روز خوبی بود بین این همه روزهای پر از اخبار بد چهارشنبه سوری رو هم باز اسی اوم دنبالمون چون مامان هی به من میگفت پاشو بیا خونمون منم میگفتم نمیخوام سوار تاکسی بشم بیام تو این وضع کرونا واسه اینکه بهمن خونه نب...
29 اسفند 1398

بوی عید میاد

سلام هر صبح که از خواب بیدار میشم حال و هوای عید به مشامم میرسه با خودم میگم خدایا چی شد اون همه شور و شوق کودکانه ای که داشتم چرا وقتی احساساتی میشیم همون بچه ی دیروزیم و هیچ کس حق نداره بهمون بگه بالای چشمت ابرو هست بعضی وقتها از رادوین هم بچه تر میشم جبازی میکنم و تا تهشم سر حرفم هستم ولی تا مامان میگه ول کن چه راحت آروم میشم گاهی وقتها هم حتی مامان و خواهر و برادر و بابا نمیشناسم و همش حرف خودمه راستش از این صلابته کودکانه خوشم میاد هر چند باشه من هم انگار همین دیروز بود که بچه بودم ولی از همون اولش هم فرمانبردار نبودم رادوین طفلی بعضی وقتها لااقل فرفانبرداری میکنه قدیم ها عید چقدر شیرین بود ماه اسفند چه ماهی میشد انگار دو بال داشت...
10 اسفند 1398
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به my dear son می باشد